سکوت معنادار امام
این اتفاق فراوانی بوده است که در طول تاریخ نهضت اسلامی عدهای از خواص به بهانهی عدم تقدّم و لزوم تلازم، کلیهی امور را به امام ارجاع داده و خود را در انتظار حمایت نگاه میداشتهاند؛ چه اینکه بهواسطهی ترس از آیندهی سیاسی و قضاوت تاریخ، توان تحمل هزینههای احتمالی را نداشته و این هزینهها را به امام منتقل میکردند. ماجرای عفو “عبدالله ابن ابی سرح” برادر رضاعی جناب عثمان، کاتب وحی و حافظ قرآن که بهواسطهی دخالت در امر وحی و افتراء به خدا و رسول خدا(ص) محکوم به ارتداد گردید، شاهدی بر این مدّعاست.
آنگاه که مکه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خدا(ص) برای اهل مکه فرمان عفو عمومی صادر کرد، لکن دستور داد که عبدالله را بکشند گرچه به پیراهن کعبه چسبیده باشد. عبدالله از ترس جان به جناب عثمان پناه برد تا او را به خدمت رسول خدا(ص) برده و برایش از آن حضرت امان گیرد. رسول خدا(ص) دیر زمانی “ساکت” ماند و سربلند نکرد، تا آنکه سرانجام موافقت نمود. چون جناب عثمان بازگشت، حضرت رسول(ص) روی به حاضران کرد و فرمود: ” از آن جهت خاموش ماندم تا مگر یک تن از شما برخیزد و سر از تنش جدا سازد…” مگر نه اینکه حکم الهی در مورد وی معلوم و عمل به آن واجب بود، پس این همه تعلّل برای چه بود؟!
آنچه تاکنون از مجموعهی اظهارات متنی و فرامتنی مربوط به برجام به دست آمده نشان میدهد که توافق هستهای وین بیش از آن که قائل به منافع ملی باشد، ناظر به شرایط حزبی است؛ چه اینکه طرف آمریکائی به زعم خود با اتمام یک “بحران جهانی” که رقیب حزبیاش از عهدهی آن برنیامده، به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال آیندهی میلادی چشم دوخته و طرف ایرانی نیز با اعلام یک “حماسه ملی” به عنوان تنها دستاورد دو سال گذشته، سودای فتح مجلس در انتخابات پیش رو را در سر دارد. طُرفهی قضیهی اینجاست که به اذعان برخی مسئلهی هستهای آغاز روندی است که به حل مسائل ایران با جامعهی به اصطلاح جهانی پرداخته و هیچ مسئلهای ارزش عدم تعامل با دنیا را نخواهد داشت.
حال امروز در کشاکش بررسی توافق هستهای عدهای از خواص خودآگاه و بعضا ناخودآگاه درصدد تبدیل صحنه به چنین معرکهای هستند. امامِ امّت پس از اینکه در روز عید سعید فطر با تکیهکلام “چه تصویب بشود و چه نشود” و تاکید بر حفظ وحدت و متانت، مجددا خطوط قرمز را صریحتر گوشزد کرده و به طی روند قانونی اصرار ورزیدند، سکوت معناداری را آغاز کردهاند. در این بین صرف نظر از بعضی خواص که علیرغم تجربهی توافق لوزان، همچنان مشغول تبریک توافق به امام و امت هستند، اکثریت خواص سکوت امام را تعبیر به “رضایت” کرده و از ترس آیندهی سیاسی به تکرار بدیهیات میپردازند. به راستی اگر توافق هستهای وین قابل دفاع بوده و به اندازه فتح خرمشهر قابل افتخار، چرا از بررسی آن در مجلس شورای اسلامی احتراز ورزیده و ابعاد آن همچنان پنهان مانده است؟! هر چند که تجربه فتنه ۸۸ مؤید این امر است که نمیتوان به عمل بهنگام خواص امّت امید داشت، لکن آنچه بدیهی است سکوت امامِ امّت بیپایان نخواهد بود و تسلیم ایران تنها در خواب بعضی ممکن خواهد شد.