سخنرانی در شب تاسوعا 93 | آزمایش سال 61 هجری همچنان باقی است

قالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَقَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ

به عنایت خاص حضرت زهرا (س) ظاهرا مجلس توسل، بعد از محاسبه نفس، قرار است از این جمع، لشکری آماده شود برای دفاع از امام زمانمان به این معنا که وقتی اهل ولا و اهل معنا یک محاسبه قشنگی داشتند، پی این خواهند بود که ببینند یک نوکر خوب، یک یاور خوب و یک مؤمن خوب چه مختصاتی دارد تا در دوره آخرالزمان در این هم آورد جبهه حق و باطل، من و شما ارادتمندان، جزء مؤمنین مستضعف باشیم چرا که یکی از خیانت های مؤمن ضعیف این است که زمینه ای ایجاد می کند برای مستضعف کردن ولی خدا.

یکی از خصائص مؤمن مستضعف غیرتی بودنش است. چون او اهل ولایت است نه اهل ارادت. وقتی انسان اهل ارادت شد، اکرام و احترام می کند ولی دیگر برایش جان نمی دهد. انسان زمانی غیرتی می شود که عاشق و اهل ولا باشد. لذا ببینید خدا نسبت به بندگانش ودود است و دوستشان دارد. یکی از اسماء خدا چیست؟ غیور. غیرت برای عشاق است. چرا؟ چون وقتی محبت محبوب تمام دل را می گیرد،اجازه ورود غیر را نمی دهد. همانطور که خدا هم غیور است و هم ودود، شیعه اهل مودت هم به مولای خودش غیرت دارد. مؤمن به خدا و دین خدا غیور است. ولی مؤمن ضعیف اهل ولایت نیست و فقط اهل ارادت است. به جهت اینکه لطف و کرم و فضیلت و معجزه و کرامت از مولا دیده، باعث شده کرامت و عظمت مولا، تحسین او را برانگیزد. لذا با زبان می گوید خب احترام است دیگر. اما در مقام عمل، هیچ وقت جان فدای آقا نمی کند. چرا که کربلا پر بود از مؤمن ارادتمندِ ضعیف که جعِلْتُ فداکَ و عجل عجل گفتند و حریم آقا را شکستند. اینقدر بعضی اوقات ضعف مؤمن بالا می رود که حریم خود را می شکند. عرض کرده بودم آن قصه پر غصه را که شخص رفت به غارت خیمه اباعبدالله و با گریه برگشت. پرسیدند چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: اینها خاندان اهل بیت هستند. نباید با آنها چنین کرد. گفتند: خب تو چرا می کنی؟ گفت: اگر من نکنم، دیگران می کنند. به خانه و حریم مولا هجوم می آورد، گریه هم می کند. اما مؤمن مستضعف فقط اهل ارادت نیست. اهل ولایت و مودت هم هست. عشق که آمد وسط و وقتی عاشق شدی، دیگر همیشه غیرت داری. خدا همیشه ما را مورد آزمایش قرار می دهد. تعارف هم با کسی ندارد. سنت خداوند هم همیشه یکی بوده و بهم نخواهد خورد. خیال نکنید خدا فقط در سال 61 هجری یک آزمایش بزرگ برای یک اُمتی قرار داد و دیگر تمام شد. این که خلاف عدل خدا می شود. لذا باید محاسبه گر باشیم. این شب ها که شب گریه و انابه است، به باب الحوائج رجوع کنید و بخواهید خدا شما را جزء مؤمنین ضعیف قرار ندهد. مؤمن ضعیف چون ولایت ندارد، غیرت هم ندارد. اما مهمترین سرمایه ای که خدا به مؤمن مستضعف داده، ولایت است. هرچند که اهل استکبار و طاغوت می خواهند آن را بگیرند اما او برای ولایتش هزینه می پردازد. وقتی ولایت را پذیرفت و عاشق شد، آنگاه غیرتی می شود. وقتی هم غیرتی شد، مودب می شود. اگر می بینید که بی ادبی می کنند به ساحت مقدس امام حسین (ع)، آن شخص دیگر مؤمن ضعیف نیست بلکه منافق مریض است که به همین راحتی قلم می جنباند و نسبت به ساحت مقدس ولی الله، انسان کامل، چنین مقاله می نویسد که "اهل بیت بعد از عاشورا بر اساس عقلانیت حرکت کردند." یعنی قبل از عاشورا، حرکت اهل بیت از روی عقل نبود. در شب حضرت عباس می شود آرام گرفت نسبت به این بی ادب؟ این رسانه ها و روزنامه ها تا کی باید اینجور لا ابالی باشند؟ این بود اعتدال؟ تا کی؟ چپ یا راست. هر که می خواهد باشد. ما کاری نداریم. اما دیگر با دین ما چرا؟ با ولیِّ ما چرا؟ من دیگر اسمش را مؤمن ضعیف هم نمی گذارم. این منافق مریض است. مؤمن ضعیف آن کسی است که روزنامه را در اختیارش می گذارد. مؤمن ضعیف آن کسی است که واکنشی نشان نمی دهد. یعنی چه؟ما شهدا را دادیم که روزنامه برای ما چاپ کنند و اینگونه در آن بنویسند؟ آن روزنامه کدام آرمان را دنبال می کند؟ آرمان یزید را دنبال می کند؟ نفرمایید حاج آقا ما آمده ایم روضه بشنویم. مؤمن ضعیف هستم اگر ببینم در یک رسانه مکتوب علیه مولای من، علیه قیام نجات دهنده اباعبدالله توهینی شود و من سکوت کنم. این منبر آتش بگیرد که اگر نهیبی نزند به اهل نفاق روزگار. مؤمن مستضعف غیرتی است پس دفاع می کند. شنیده اید که امان نامه آوردند برای حضرت عباس که تو حیفی اگر کشته شوی. بیا به ما بپیوند تا در امان باشی. نمی داند که عباس فرزند ام البنین غیرتی است. حضرت مملو از غضب شد. اینجا بود که حسین زهرا فرمود: آرام بگیر. شمر صدا میزد و عباس جواب نمی داد. آقا فرمود: جوابش را بده ولو فاسق و فاسد باشد. حضرت عباس به شمر در پاسخ نگفت سلام علیکم. گفت چه شده ملعون؟ می خواهی مرا از مولایم جدا کنی؟ غیرتمان را از دست ندهیم. اگر می خواهید سیمای اهل حق را نگاه کنید، به قرآن زیاد رجوع کنید.

قالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَقَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ

ملا در قرآن ترجمه می شود "اشراف". با وجود این که اشراف یک کلمه عربی است اما خدا از آن استفاده نمی کند و می گوید ملا. جریان قوم حضرت صالح است. صالح نبی از آن مؤمنین و مستضعفین مؤمن  درجه یک است. از 16 سالگی که به سن تکلیف می رسد، وجدان و عقل و صفای باطنی اش او را رسانده به حقیقت توحید و حاضر به بت پرستی نیست. مؤمن مستضعف، جو زده نیست بلکه جو شکن است و بت شکن. بعضی مواقع خلاف جریان غیر توحیدی ولو یک تنه و مظلومانه حرکت می کند. صالح نبی 16 ساله بود که ماموریت و دعوتش را شروع کرد. با امتی که 70 نوع بت را می پرستیدند. این چوب است. سنگ است. میز است. قدرت است. ثروت است. شهرت است. رفاه است. تجملات است. تزئین است. تعمدا دارم بت های زمانه خودم را نام می برم. آی جوانان! اگر می خواهید غیرتی شوید، 16 ساله هم می تواند بت شکن باشد. یک روز صالح اینها را صدا زد و گفت: هرچقدر من منطق به کار می برم، قبولم نمی کنید.بیایید با هم کاری کنیم. چه کار؟ من با شما توافق می کنم که اول برویم به سمت خدایان شما و یک کار بزرگ از آنها بخواهیم. من هم با شما گریه می کنم ببینیم انجام می دهند یا نه. خلاصه اینها هر چقدر گریه کردند و مراسم گرفتند، بت هایشان کاری نکردند. صالح گفت: اکنون می گذارید من خدایم را اثبات کنم؟ شروع کرد به گریه کردن. خدایا می خواهم این امت را آگاه کنم. خدایا قَدَر قُدرتی تو درعالم است ولی اینها کور هستند. خدایا قَدَر قُدرتی تو را در معجزه ای می خواهند. یک معجزه خارق العاده حسی. آمد به مشرکین گفت: چه می خواهید؟ نگاه کردند دورشان یک تکه سنگ و یک تپه سنگی بود. اگر خدایت قوی و غنی است به او بگو از دل این سنگ برای ما شتری بیرون بیاورد. به اذن خدا از دل سنگ، ناقه ای بیرون آمد. یک لحظه آن سنگ مثل زنی که زایمان می کند، می لرزید. خداوند می خواهد همه کار حساب و کتاب داشته باشد اما به خدا قسم خدا نکند قلبی آلوده به بت پرستی شود. من اگر قدرت پرست و شهرت پرست باشم، معجزه خدا هم نمی تواند کاری بکند. لذا این معجزه حسی برای بت پرستان هواپرست کاری نکرد. همزمان که شتر از دل سنگ درآمد، شروع کرد به ناله زدن و کره شتری به دنیا آورد. یک عده که به ثروت و کتاب و شهرت و عمامه و سوابقشان غرور نداشتند، شدند مؤمن صالح. اما ملا! گفته بودم که معمولا مؤمن ضعیف از چشم هایش استفاده می کند و مؤمن مستضعف از گوش. ملا کلمه ایست به معنای پر شدن. اگر چیزی بتواند چشم آدم را کور کند و خیره نماید می شود ملا. شاید یک ورزشکار با ورزشش یا روزنامه نگار با قلم و ادبیات عجیبش بتواند شما را خیره کند. ملا همان اصحاب قدرتی هستند که توان خیره کردن چشم های عوام را دارند. چرا خدا برای اشراف مخالف انبیا از کلمه ملا استفاده کرده است؟ برای اینکه آنها عمدتا چشم عام مردم را یا با هنر، یا با رسانه و یا با پول و شهرتشان و یا عرفان های نوظهور  خیره کرده اند. خب بعد از این معجزه، بنا بر این شد که یک روز چشمه برای مردم و یک روز برای شتر باشد. (خدا می خواهد امتحان کند.) آن روز شتر کُلاً آب چشمه را خورد اما شیر فراوانی می داد که به کل شهر می رسید. تاریخ انبیا را با دقت عرفانی نگاه کنید. بعد از مدتی یکی از خانم های حاکم بر شهر که حسادتش گل کرده بود، از دو انسان نادان استفاده کرد که آنها هم پی هوا و هوس بودند، دو زن بدکار بودند. همیشه یکی از ابزار ملا، بی حیایی است. و شد آنچه شد.

ای یاران اباعبدالله مواظب باشید. از این دیش ماهواره جز بی حیایی چیز دیگری به ما نمی رسد. در حد کلان عرض می کنم. حال یک محقق می رود از آن استفاده می کند، خوب است. اما چند نفر از ماهواره دارها از آن برای کسب اطلاعات علمی استفاده می کنند؟ خودمان را گول می زنیم. خدا را که نمی توانیم گول بزنیم. آثار وضعی گناه که از بین نمی رود. هر جا ماهواره رفت، آمار طلاق هم بالا رفت. هر جا ماهواره رفت، بی حیایی هم زیاد شد. چه خبر است این سنت شیطانی ازدواج سفید در بین جوانان ما اتفاق می افتد. چه خبر است خانه های مجردی دارد زیاد می شود. اینها از آثار ماهواره است. مَلَاء کارش همین است.

ادامه داستان شتر صالح: آن دو زن بدکار را فرستاد و به آنها سفارش کرد به این دو مردی که دنبال شما هستند، بگویید اگر می خواهند با شما ازدواج کنند باید شتر را بکشند. شب عباس است. عباس ابن علی مؤمن مستضعفی که مهمترین خصوصیتش غیرت است. که از غیرتش ادب هویدا شده. قرآن را ببینید قالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَامان از این مَلَاء. این مَلَاء یعنی خواص. یعنی کسانی که می خواهند جامعه را دنبال خواسته های خودشان بکشانند. قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ

هر مَلَاء ای بد است؟ آنی که استکبار و کبر و خود بزرگ بینی دارد بد است. یک موقع خدا آدم را بزرگ می کند و یک موقع آدم میل دارد بزرگ شود. مَلَاء مراتب دارد. فقط به پولدارها و کاخ نشین ها گفته نمی شود. بعضی مواقع حتی خواص بر سر سجاده می نشینند و با سجاده شان در صدد پر کردن چشم ها هستند. کبریایی برای خداست و هرکس غیر از خدا بخواهد بزرگ شود، مستکبر است.

ادامه داستان: آمدند به مستضعفین قوم که به صالح ایمان آورده بودند گفتند: شما باور کردید؟ صالح را قبول دارید؟ آقــــــــــــــــــــــا! واقعا حسین معصوم است؟ یک روزی در روزنامه هایشان گفتند حسین به جرم خشونت پدرش کشته شده. ما گفتیم دیگر تعطیل شده اما می بینیم دوباره دارد دَعب می شود. انگار دَعب روزگار است و فقط برای دوران صالح نیست. الآن هم هست. ولیِّ مرا زیر سوا می بری؟ اکنون مستضعفین و غیرتمندان را بنگرید که با باور می گفتند ما مؤمنان مستضعف قوم صالح، به آن چیزی که فرستاده شده، ایمان داریم و کوتاه نمی آییم. همانطوری که بی ادبی آنها جلوه های مختلفی دارد، غیرت هم جلوه های گوناگونی دارد.

یک موقع غیرت این است: تا منتظر میمانی نام امام حسین را ببرند و توهین کنند آنگاه می افتی در خیابان ها.

یک موقع غیرت این است: می گویند تو بیا برایت امان نامه آورده ایم و غیرت عباس بجوش می آید.

یک موقع غیرت این است: خودت را تا می توانی، شبیه مولایت در می آوری.

گفتم که غیرت برای اهل محبت و اهل عشق است. دیده اید عشاق چگونه غیرت دارند؟ شاید شما در روزهای عادی از رنگ مشکی خوشتان نیاید پس چرا در ایام محرم مشکی می پوشید؟ یک موقعی جلوه محبت این است که منتظر توهین نمی ماند. اصلا خط خودش را جدا می کند. می دانید چرا پیامبر (ص) فرمود: خودتان را شبیه به کفار در نیاورید؟ برای این شبیه کفار شوی، عشق تو بروز نمی کند. از این چیزهای کوچک بگیرید تا برسیم به چیزهای مهم تر مثل سبک زندگی. نمی شود برای امام حسین(ع) گریه کرد و سفره اُموی داشت. نمی شود برای امام حسین گریه کرد و سبک زندگی اُموی داشت. شاید توفیق نداریم تا آخر شب بنشینیم اما می شود اینها برای یک دهه نباشد. چون امام حسین و قرآن فقط برای این ده شب نیست. غیرت اگر بر اساس ولایت باشد در سبک زندگی اثر می کند. نمی شود انسان اهل تکاثر ثروت باشد و برای امام علی (ع) گریه کند. می خواهم حواس آنهایی جمع شود که خدا به آنها عنایت کرده و جیب پر پولی دارند. مرام اهل بیت تولید ثروت است اما مشی اُمویان تکاثر ثروت است. اگر خدا شما را پولدار کرده، پولداری باشید که تولید ثروت می کند نه مثل دَعب این روزگار که تجمل گرایی و رفاه زدگی حتی حواس مذهبی ها را هم پرت کرده. نشان به این نشان که ویراژ ماشین های مدل بالا با قیمت بالا در این شهر و این کشور روز به روز بالاتر می رود. کلی جوان داریم ولی اشتغال نداریم. نشیمنگاه حضرت آقای مؤمن اهل روضه، ماشین سیصد میلیونی است. بحث غیرت است. غیرت فقط این نیست که کسی به تو فحش بدهد و آنگاه غیرتی شوی. غیرت این است که سر سبک زندگی محبوبت تعصب به خرج دهی. امیر مؤمنان در حیاتشان سرمایه دارترین بودند ولی سرمایه را برای خودشان نگه نمی داشتند. هنوز که به مدینه می روید، چاه آبی که به دست حضرت حفر شده است. دارد به مردم آب می دهد. همین الآن در حجاز اگر کسی چاه آب داشته باشد، درآمدش مانند چاه نفت است. فقط خیال کردید نماز شب علی خوب است؟ خیال کردید فقط یتیم نوازی دارد؟ وقتی چاه می کَند و به آب می رسید می گفت قلم و کاغذ بیاورید این چاه را وقف فقرا و پیر مردان و بیکاران می کنم. آنگاه من بینم که رسانه من می گوید تو اگر روزی هفت میلیون تومان در هفت سال داشته باشی،چه می کنی؟ با شادابی می گوید یک ماشین مدل بالا برای خودم می خرم. تو اگر غیرتی باشی باید سر این فرهنگ داد بزنی. یعنی چه؟ بعد اینجور جوان بی کار داریم که مبتلا به فساد می شود. ازدواج که سنت خدا و رسول خداست، بخاطر این قضایا به عقب افتاده. آنگاه می بینیم بچه هیئتی ما حواسش پرت است. انگار مسابقه گذاشته اند. ماشین های مدل بالا. خانه های بزرگ و بزرگتر. اشکال دارد؟ بله که رفاه زدگی و تجمل گرایی اشکال دارد. با مرام امیر المؤمنین نمی خورد. نگفتند بروید بمیرید از گرسنگی. اما گفته اند به اندازه بخورید. اسراف اسراف اسراف. مؤمن ضعیف چشمانش خیره می شود. مؤمن مستضعف چشمانش خیره نمی شود. این چه وضعی است؟ مؤمن مستضعف اهل تولید ثروت است و مؤمن ضعیف مدام در حال جمع کردن است. چه شد زبیری که در آن شب غربت علی زیر تابوت فاطمه (س) بود، در جنگ جمل مقابل آقایش ایستاد؟ چون بعد از جنگ، تولید ثروت را کنار گذاشتند و تکاثر ثروت را پیش گرفتند. نائب امام زمان در بحث عبرت های عاشورا می گوید: می دانید چرا بعد از نیم قرن مسلمانان فرزند رسول خدا را کشتند؟ آقا می گوید بروید خواص را نگاه کنید. همین ابو موسی اشعری می خواست برود به جنگی. آشپزخانه اش را فقط صدها شتر تامین کرده. اینها مربوط به بحث ولایت است. فقط این طور نیست که شما را دعوت کنم به خُلق فردی. که آقا غیبت نکنید. عزیز من دروغ نگویید. می دانم مرام علی (ع) فراتر از این است و فقط برای موعظه اخلاق فردی نیست. غیرت جلوه های مختلف دارد. فقط این نیست که در کلامت بگویی سیدی و مولایی و جالب است وقتی هویت جامعه گم می شود، ادبیات هم عوض می شود. می بینید بعضی ها می خواهند اظهار ادب کنند، سعی می کنند از لغات بیشتری استفاده کنند. مثلا در مدح امام حسین(ع) می گویند: شاه است حسین و یک طرف هم خودشان را می آورند پایین که ما سگیم.اولاً امام حسین(ع) سگ نخواست. اینقدر ادبیات این چنینی بکار نبرید. دوماً آقا شاه نیست وَلی است. به خدا ادبیات قرآنی را کنار گذاشته ایم. شما در قرآن می توانید چنین لفظی پیدا کنید؟ وَلیِّ خدا آمده تو را از حالت و خوی حیوانی دور کند و به مقام شریف خلیفه اللهی انسان برساند. می گویند چه ایرادی دارد؟ هیچ ایرادی ندارد فقط این شعرِ تو را وهابی ها ببرند گوشه کنار عالم آنگاه امام حسین تو زیر سوال خواهد رفت.

نگاه کنید به عباس ابن علی که می گوید: یا سیدی یامولا.من نمیدانم چرااین کلمه مولا که از الفاظ جناب عباس است،در اشعار ما بکار نمی رود. شما دارید روضه جناب عباس را می خوانید، می گویید او یکسره می گوید یا سیدی، یا مولا.بعد از آن شعرت را باز می کنی و می بینی کلماتی که استفاده می کنی با فرهنگ قرآن همخوانی ندارد. باید غیرت به خرج دهید. تا آن وجه زیبای ولی الله را همانجور که هست،نشان دهید چون کلمه ولی در خودش برکت، لطافت، مهر و محبت دو طرفه دارد. اما اینها در شاه نیست. شاه در ذهن ما،قدرت اول است اما وَلی،هم به معنای دوستی و هم به معنای محبت است. مؤمن مستضعف غیرت دارد. غیرت هم جلوه هایی دارد. جلوه غیرت زمانی قشنگ می شود که به ولایت ختم شود. وقتی به ولایت ختم شود، ادب هم وجود دارد. ببینید اینها چطور ادب دارند. می گویند ما ایمان داریم که او رسول خداست وایمان داریم به هر چیزی که او بگوید. قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ ما به آن چیزی که شما اهل استکبار ایمان دارید کافریم. جنگ بین استضعاف واستکبار در قرآن راه افتاده. اهل بیت هم پیگیرش بودند وشما هم بدانید در دوره آخرالزمان پیچیده تر می شود. چرا در دوره آخرالزمان، جنگ بین استکبار و استضعاف پیچیده تر می شود؟ سِرَّش این است: از یک طرف بشر به رشد فکری می رسد ومیل به حق وعدالت در او به اراده الهی به صورت عمومی در نظام بشریت بالا می رود و از آن طرف چون سنت خداست که من وتو بر اساس اختیار حرکت کنیم،لذا جولان هم بیشتر می شود. آی مؤمن مستضعف بدان هر چه به آن حکومت الهی نزدیکتر می شویم، خدا جولان اهل باطل را شدید می کند گر چه گرایش نوع بشر به اهل حق را زیاد می کند. گفتم مؤمن مستضعف غیرتی است و وقتی غیرتی می شود، مودب است.

انتهای پیام/